زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

در حال حاضر تماس با مشترک مورد نظر...

بیقرار و عصبی و شکسته ام وقتی بعد از بوقهای متمادی کسی نیست.

چپ سنتی دوست دارم

همه ی خوشگلا

امروز عیدی رو ریخته اند چیزی در حدود ۳۰۰ و خرده ای که مال من همه اش می ره بابت سفر ارمنستان. با مامی. ۲۱۵.۰۰۰ هزینه تور- چهار روز و سه شب + احتمالاْ ۳۰ و چند ساعت هم توی راه هستیم برای رفت. کاش می تونستم بفهمم که قیمت پوشاک اونجا چه جوریه که ببینم می تونم اونجا خرید کنم یا نه + ۳۵.۰۰۰ هزینه خروج از کشور.

راستش خیلی ناراحتم که تگرگ نمی آد ولی دیگه خسته شدم بس که اصرار کردم. هر جور راحته. این چپهای قدیمی یه خوبی ای که دارن اینه که همه چی شون پرکتیکاله و برای این که بفهمن حرکت       می کنن. این دوستم رفته کوبا رو گشته که ببینه اونچه که می گن راسته یا نه.  

دیشب دوباره اون خوابا راجع به گذشته ی من . باید با این گذشته تسویه حساب کرد.

دهن من داره سر این کار سرویس می شه. استرس. استرس. اعصاب خوردی!

درباره من ۲

بعد از همه اون مذاکرات با مامان فکر می کنم که اگه کیسه بوکس افکار تو نبودم شاید هیچ وقت اینقدر به من خودم نزدیک نمی شدم . ولی اگه این من خودمو درست حسابی پیدا نکنم و نسازم یه روز به زودی از کیسه بوکس تو بودن خسته می شم و همه چی هورچک می ریزه و بوم نابود می شه. علیرغم این که می دونم نباید همه اش این شاخ اون شاخ بپرم و برم سراغ چیزای جدید و بهتره به جاش اونچه رو که تا حالا دیده ام و خونده ام دوباره با دقت تحلیل کنم - می تونی تصور کنی که این دوباره کاری برای من که حتی درس شب امتحان رو هم دو بار نمی خونم چقدر سخته- ، بازم چیزای جدید تحریکم می کنن! نگاه کن به سایت مجتمع فنی تهران (TAFE)L

چند دفعه تا حالا به خودم قول داده ام که این عادت وبگردی رو ترک کنم؟

پ.ن: این مال دیروز بود ولی چون اینترنت قطع شد سیوش کردم تا امروز بذارمش تو وبلاگ!