زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

پیامک داده که مسموم شده. من نمی دونم چرا دست و پام داره به هم گره می خوره

بازنوشت: من پیش اش نیستم. عصبانی ام. اون پیش من نیست.

چهار ماه و سه هفته و دو روز

در این که کاملاً جذب اش شده بودم شک نکنین ، به اضافه ی این که اون داشت رومانی ۲۰ سال پیش رو نشون می داد که فرق زیادی با الآن ما نداشت. دوربین رو دست اش خیلی درگیرت می کرد. بدون استفاده از امکانات حیرت انگیز هالیوود .

شبانه

وقتی خوابه میرم پائین رو زمین کنارش دراز می کشم و یواش می گم دوستش دارم، لبخند می زنه ،   می شنوه انگار.