وقت می کشم. حال ام بد است. خوشبخت نیستم. سخت خوشحال می شوم. به بی خیالی هم که می زنم باز جواب نمی دهد. مشکل این است که من اصلاً مدل آدم بی خیال نیستم بدبختانه. عصبانی ام. غمگین ام. توی تن ام گره های عجیب هست توی گلویم. توی همه رگهایم. همان جا که قرار است تو و آرمان درهم بجوشید. آنجا پر از گره های عجیب شده و تو خوابی!