زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

زمستانه ها

روزهای یک خزر طوفانی

صبح نوشت

دیشب تا وقتی خودش خوابش نمی اومد نه لامپ رو خاموش کرد، نه صدای تلویزیون رو کم کرد. من هم بیدار شده بودم یعنی دقیقاً به خاطر صدای تلویزیون بیدار شده بودم و دیگه خوابم نمی برد وقتی پا شدم دیدم ساعت ۷:۲۵ است. راس می گه من وقتی نمی تونم بخوابم پاچه می گیرم ولی آخه واقعاً فکر می کنم کارش خیلی بد بود.

از اون بعید بود خیلی. چی بگم دیگه.

نظرات 1 + ارسال نظر
رها یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:23 ق.ظ

با این افکار درهم و برهم که همه چی توش پیدا می شه تو سکوت مطلق فقط می شه خوابید.
من که غر میزنم تا صبح هم صد دفه بیدار می شم و بد وبیراه می گم . کم بخوابم یا بد بخوابم قاطی میشم مثل الان.

آخ عزیزم برنامه بذاریم یه هفته کامل بخوابیم فقط!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد