روز اول ورود به ایروان ساعت ۱۲ ظهر رسیدیم تا جابه جا بشیم و برسیم هتل شده بود ۱. خلاصه ساعت ۴-۵ بود که از سوئیت زدیم بیرون. این رو هم بگم که جائی که ما اقامت داشتیم در واقع یه هال بود با یه اتاق خواب و یه سرویس . یعنی آشپزخونه نداشت و ما فهمیدیم که اینجا از اون اقامتگاههایی ئه که شهرداری واسه کارمندای خودش می سازه و طبعاً می تونید تصور کنید که چقدر هزینه پائینی برای اون صاحب توره داشته.
خلاصه همونطور که داشتیم از خیابون ابوویان می رفتیم پائین یه کم بعد از تقاطع خیابون تومانیان یه کتابفروشی دیدیم به چه خوشگلی تازه پشتش هم سالن داشت برای نشستن و یه چیزی خوردن. گفتم دیگه تو کتابفروشی حتماًکسی هست که یه کم بتونه انگلیسی صحبت کنه. بعد هم چشم ام افتاد به پوستر اعلان کنسرتها . دردسرتون ندم. همون روز اول ما رفتیم اینجا . جای دوستان خالی . این خانومه خواننده سوپرانوهه صدایی داشت صدایی داشت صدایی داشت.
بعد رفتیم توی همون کتابفروشی ئه شام زدیم با مامی که البته اون فقط یه آبجو زد ولی من سالامی . شده تقریباً ۷.۰۰۰ تومن.
بعد دیگه یه کم قدم زدیم و گم شدیم و بعد هم رسیدیم سوئیت.
تا بعد